تو اون روزها، صدای اینترنت قطع شد، ولی صدای گلوله بلند بود. حکومت تاریکی درست کرد تا بتونه راحتتر بکشه. تا کسی فیلم نگیره، تا کسی کمک نکنه، تا مادرها ندونن بچههاشون کجان… این جنایت، پنهان شد پشت دروغهای صداوسیما، پشت سکوت رسانههای جهانی، پشت پردهی قطعی اینترنت. اما ما،…
آبان خونین
-
-
«زنی تنها در غربت… اما قلبم تکهتکه در خیابانهای ایران است»
من زنم.مهاجرم.تو کشوری که شاید آزاد باشه،اما هیچوقت نتونسته دلمو از خاکم جدا کنه. دارم اخبار رو دنبال میکنم،و حس میکنم دارم خفه میشم.آخه چطور ممکنه آدم انقدر دور باشه،اما انگار گلوله،از همونجا رد بشه بیاد وسط قلبت بخوره؟ هر شهیدی که میافته،انگار خواهرمه.هر جیغی که تو خیابون میپیچه،انگار از…
-
«دورم… ولی انگار توی همون خیابونها قدم میزنم»
انگار روحم هر روز توی خیابونهای ایران قدم میزنه. توی اون کوچههایی که صدای تیر میاد. توی اون میدونهایی که پره از فریاد و دود. توی چشمهای مردمی که دارن از درد خفه میشن و کسی نمیشنوه. اینجا شاید هوای آزاد باشه، اما من نفس نمیکشم. چون هر ثانیه، نگرانم.…
-
آبان
من توی غربتم.توی خیابونهایی که صدای تیر نمیاد،توی جایی که مردم حق اعتراض دارن،توی هوایی که نفس کشیدن توش جرمت نیست. ولی قلبم تو تهرانه.توی کرج،توی ماهشهر،توی جایی که الان دارن میکشن. دارم از دور نگاه میکنمبه کشوری که حکومتش،مردم گرسنهش رو با گلوله ساکت میکنه.به خیابونهایی که صدای فریاد…