وقتی یه زن ایرانی مهاجرت میکنه، فقط کشورش رو عوض نمیکنه. داره زخمهایی رو با خودش میاره که هنوز در حال خونریزی هستن. زخمی از تحقیر شدن، دیده نشدن، ساکت شدن، محدود شدن… و حالا باید توی یه کشور جدید، با زبانی که بلد نیست، بدون خانواده، بدون پشتوانه، با…
شخصی
-
-
مهاجرت، یک جنگ ناتمام
وقتی اومدم سوئد، فقط کشورمو ترک نکردم.خودمو ترک کردم.همونی که تو ایران ساخته بودن رو کندم انداختم دور:دختری که همیشه «باید» بود، همیشه مطیع، همیشه تو سایه.یاد گرفتم حرف بزنم، یاد گرفتم انتخاب کنم، یاد گرفتم بجنگم برای چیزی که میخوام.اما هیچکس نگفت اینجا هم باید تنها بجنگم……با زبان، با…